وظایف انجام شده توسط منابع انسانی باید هم از جنبه کارایی و هم اثربخشی مورد ارزیابی قرار گیرد شرکتهایی که به خوبی مدیریت شده اند و از طریق اجرای استراتژی های منابع انسانی به مسائل مهم تجاری می پردازند ، اغلب به دنبال سنجش کارایی منابع انسانی هستند . کارآیی رابطه بین نتایج کلیدی و فعالیتهای کوتاه مدت نیروهای انسانی را مورد بررسی قرار می دهد. و اثربخشی به رابطه بین نتایج کلیدی عملکرد جهت دستیابی به اهداف سازمان را مدنظرقرار میدهد این دو مفهوم می تواند برای هر یا تمام عملکردهای منابع انسانی ، از جمله عملکردهای مدیران نیز مورد استفاده قرارگیرد. در نتیجه ، بازده خروجی را به انرژی ، زمان یا منابعی که به عنوان ورودی استفاده می شود مورد ارزیابی قرار دهد.
یکی از مهمترین اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهرهوری منابع انسانی آن است در عصر حاضر بهرهوری را یک روش، یک مفهوم و یک نگرشی درباره کار و زندگی می نامند و در واقع به آن به شکل یک فرهنگ و یک جهان بینی می نگرند، و یک شاخص تعیین کننده درآمد سرانه هر کشور است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد درخواستهای او در سازمان اثری کلیدی بجا می گذارد. پس باید به تقویت عواملی که بر اثرگذاری آنان و خلق ارزش میانجامد توجه بیشتری گردد، از جمله:
- ایجاد تعهد و اعتماد بین کارکنان
- توجه به کارکنان
- تشخیص و استفاده از استعدادها
- توجه به تغییرات و ایجاد سازگاری
- رفتار و کردار مطلوب رهبران و مدیران
- بستر مناسب جهت پیشرفتهای شغلی همهی اعضا
- دوره های آموزش ضمن خدمت و آموزش کارکنان به عنوان نیاز دانشی آنها
- شفافیت در وظایف ، دستورالعملها ، مقررات و قوانین برای کارکنان
- ایجاد حس مسئولیتپذیری
- ایجاد حس مشارکت و تصمیمسازی
هدف اصلی هر سازمان این است که روی فرد متمرکز شده و به او انگیزه دهد.
انگیزش به دلیل یا چرایى رفتار واعمال اشاره دارد. به عقیده جان اتکینسون معنای ثابتی برای واژه انگیزش وجود ندارد . اما روان شناسان بر این باورند که «انگیزه عاملی است درونی که رفتار فرد را در جهت معینی هدایت می کند و راهنمای اوست برای گزینش کوششی از میان کوشش های ارادی وی»
ایجاد انگیزه علاوه بر ارتقا اثربخشی کارکنان در سازمان باعث توانمندسازی، ماندگاری و رضایتمندی، خلاقیت کارکنان و جلب رضایت مشتریان
ازعمدهترین عامل کاهش بهره وری منابع انسانی، نامتوازن بودن درآمد و هزینه است که مهمترین عامل در انگیزش منابع انسانی نیز هست. از دیگر عواملی که به کاهش بهرهوری منجر میگردد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وجود تبعیض بین کارکنان
- ناامنی شغلی
- عدم موفقیت در برنامه ریزی های بلند ومیان مدت و بیبرنامگی
- مساعد نبودن محیط کاری
- ناهماهنگی رشته تحصیلی و شغلی
- فقدان کارآموزی
- انتقال پی در پی نیروی انسانی
عوامل فوق به ضعف مدیریت ارتباط دارد و ارتباطات دو سویه بین مدیر و کارکنان. اگر عواملی که در افزایش بهرهوری نیروهای انسانی نقش دارند در نظر گرفته نشوند موجب خسته تر شدن نیروی کار، کاهش بازدهی و بروز مشکلات روحی و روانی برای نیروی کار و گاها در خانواده های آنها شده و در نهایت بر روی بهره وری نیروی کار تأثیری منفی گذاشته است وعملکرد کلی سازمان نیز با اختلال مواجه خواهد شد.
از طرفی دیگر بهبود بهرهوری، سازمان ها را قادر می سازد که رقابت های بین المللی و رشد خود را گسترش داده و همکاری اجتماعی خود را بهبود بخشند. اثربخشی پایین حاکی از اتلاف منابع یک سازمان بوده و این امر نهایتاً منجر به از دست رفتن رقابت های بین المللی شده و به موجب آن فعالیت های تجاری سازمان کاهش مییابد(رابینز،۱۹۹۷).