توانمند سازی نیروی انسانی (human resources empowerment) دارای مفاهیم و تعاریف متعددی است. از نظر دیدگاه مکانیکی ( ارتباطی ) توانمند سازی منابع انسانی به معنای تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری به رده های پایین سازمان است. از نظر دیدگاه ارگانیکی (انگیزشی ، شناختی) توانمند سازی یک عامل روانشناختی است که به ادراکات و باورهای افراد نسبت به نقش خود در شغل و سازمان ارتباط دارد و به عنوان یک رویکرد نوین انگیزشی است که انگیزش درونی کارکنان از طریق احساس خودکارآمدی افراد در انجام وظایفشان، افزایش می دهد و فرصت شکوفایی اسـتعدادها , توانـایی هـا و شایستگی های کارکنان را فراهم می کند .
توانمند سازی روان شناختی دارای ۵ بعد می باشد که شامل موارد زیر است:
- احساس شایستگی
- احساس اعتماد
- احساس موثر بودن
- احساس خودمختاری
- احساس معنی دار بودن شغل
توانمندسازی نیروی انسانی براساس رویکرد مکانیکی
همان گونه که بیان شد براساس این دیدگاه توانمندسازی نیروی انسانی تفویض اختیار و تصمیم گیری به کارکنان رده پایین سازمان است. در این دیدگاه توانمندسازی از سطح مدیریت عالی شروع می شود و مدیریت وظیفه مشخص کردن چشم انداز و تدوین برنامه ها و وظایف کارکنان را بر عهده دارد و همچنین منابع و اطلاعاتی را که کارکنان برای انجام وظایف محوله نیاز دارند، در اختیار آنها قرار می دهد.
براساس رویکرد مکانیکی کارکنان نیز می توانند در تغییرات و اصلاحات در رویه ها و فرایندها را بر عهده بگیرند و در یک محدوده مشخص تصمیم گیری می کنند. در این رویکرد نتایج بیشتر تحت کنترل مدیریت است و کارکنان در قبال نتایج پاسخگو هستند.
مطلب مرتبط: مشاوره منابع انسانی چیست؟
معنای توانمندسازی نیروی انسانی (براساس رویکرد مکانیکی) از نظر صاحب نظران مدیریت
بزرگانی مانند بلانچارد بیان میدارند که توانمند سازی براساس سه مرحله قابل اجرا است:
- سهیم شدن کارکنان در اطلاعات
- جایگزینی گروه ها بجای سلسله مراتب
- طراحی ساختار سازمانی مناسب
صاحبن ظرانی مانند بارون و لامر برای اجرای توانمند سازی کارکنان بر موارد زیر تاکید دارند:
- آموزش کارکنان برای کارکردن به صورت مشارکتی و گروهی و داشتن ابزارهای حل مسئله
- سهیم شدن کارکنان در اطلاعات
- تشکیل تیم هایی که دارای قدرت تصمیم گیری هستند
- تاکید بر پاداش کارکنان در قبال افزایش مسئولیت پذیری و پاسخگویی
توانمندسازی نیروی انسانی براساس رویکرد ارگانیکی
براساس این رویکرد توانمندسازی افراد به عنوان فرایند ریسک پذیری، تغییر، رشد شخصی، اعتماد به کارکنان و تحمل اشتباهات آن ها تعریف شده است.
در این دیدگاه توانمند سازی چیزی نیست که مدیران برای کارکنان به ارمغان آورند بلکه به معنای ادراکات، باورهای شخصی و طرز تلقی افراد در مورد نقش خود در شغل و سازمان است. اما مدیران می توانند بستر لازم برای توانمند تر شدن کارکنان را فراهم آورند و کارکنان توانمند را انتخاب کنند و به کار گمارند. در حقیقت آنچه مهم است این است که افراد باید خودشان احساس ازادی عمل کنند و بدانند که دارای قدرت تصمیم گیری هستند و خودشان را متعلق به سازمان بدانند.
در فرایند توانمند سازی در این دیدگاه کارکنان باید احساس شایستگی، تبحر و حس تاثیر گذاری بر سیستم و سازمانی که در آن کار می کنند را داشته باشند.
معنای توانمندسازی نیروی انسانی (براساس رویکرد ارگانیکی) از نظر صاحب نظران مدیریت
براساس نظر صاحبن ظرانی همچون کانگر و کانگو توانمند سازی عبارت است از فرایند افزایش احساس خودکارامدی در کارکنان به وسیله شناسایی و حفظ شرایطی که موجب ناتوانی آنان شده است.
توماس و ولتهوس برای باورند که توانمندسازی عبارت است از فرایند افزایش انگیزش درونی نسبت به انجام وظایف محوله که شامل چهار حوزه شناختی مؤثربودن، شایستگی، معنی دار بودن و حق انتخاب (خود مختاری) می شود.
در جهان رقابتی امروز انچه موجب بقای یک سازمان می شود و تحول آن را حیات می بخشد، منابع انسانی آن سازمان است. کامیابی یک سازمان نیز مستلزم ترکیب اثربخش عناصری چون پول، مواد اولیه، ماشین آلات و منابع انسانی است، بنابراین تغییر و دگرگونی در نیروی انسانی و ساختار سازمانی اجتناب ناپذیر است؛ از این رو توانمندسازی سازمان و منابع انسانی یکی از راهکارهای اساسی رسیدن به توسعه پایدار و جهانی سازی است که مدیران منابع انسانی در آن نقش بسزایی دارند.
مسائل اقتصادی، چااش های رهبری، فرهنگ و مسائل اقتصادی از یک طرف و عناصر توسعه منابع انسانی از جمله ، توسعه کارکنان ، کامیابی مشتری، یادگیری سازمانی و نوآوری، سازمان ها را به سمت توانمند سازی کارکنان سوق داده است. در صورتی که منابع انسانی دانش، مهارت و انگیزه لازم را برای دستیابی به اهداف راهبردی سازمان داشته باشد، انگاه می تواند ارزش واقعی ایجاد کند و میزان توانمند سازی منابع انسانی، ارزش واقعی را به وجود می اورد.
چهار عامل که ارتباط مستقیم و تاثیر بسزایی بر توانمندسازی سازمان و منابع انسانی دارند و در محیط رقابتی بایستی به آن توجه کرد تا سازمان ها بتوانند پاسخگوی تغییرات سریع و با کیفیت بالا باشند، تا علاوه بر رضایت کارکنان، رضایت مشتریان را فراهم سازند شامل موارد زیر است:
۱- دانش و مهارت کارکنان ۲- اعتماد ۳- ارتباطات ۴- انگیزه
۱- دانش و مهارت کارکنان: افزایش دانش و مهارت کارکنان به طور مستقیم با کارافرینی و اثربخشی کارکنان ارتباط مستقیم دارد.
۲- اعتماد: رهبران، به اعتماد و انتشار قدرت و پذیرش ایده های جدیدی نیاز دارند. اطلاعات و دانش تاثیر مثبت بر اعتماد و پاسخگویی و مسئولیت پذیری کارکنان دارد.
۳- ارتباطات: ارتباطات دانش کارکنان را در مجاری ارتباطی سازمان برای خدمت بهتر به مشتریان توسعه می دهد. توزیع اطلاعات برای کارکنان به منظور عملکرد بالای سازمان حیاتی است .همچنین کانالهای ارتباطی و اطلاعاتی در سازمانها موجب افزایش دانش و اعتماد سازمانی می شود.
۴- انگیزه: به منظور اینکه کارکنان انگیزه لازم را داشته باشند لازم است به نیازهای انها توجه شود و پرداخت پاداش به آن ها براساس عملکرد ایشان صورت گیرد. همچنین باید در نظر داشت که پاداشهای معنوی (غیر مادی ) نسبت به پاداشهای مادی از اهمیت بیشتر برخوردار است.
سطوح توانمند سازی
برای توانمندسازی سطوح مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال ویلسون براساس دو عامل رشد افراد و توسعه سازمان، چهار سطح را برای توانمندسازی معرفی می کند که عبارتند از:
- سطح کار
- سطح محل کار
- سطح واحد
- سطح سازمان
از نظر ویلسون حداکثر رشد افراد زمانی است که سازمان اماده است تا منابع انسانی خود را در فرایند توانمند سازی درگیر کند و توسعه سازمانی اهمیت دارد. در سطح کار که پایین ترین سطح توانمندسازی است، تغییر کارها هدف قرار می گیرد به گونه ای که ساختار کار افراد تغییر می کند و کارها با معنا می شود.
توانمندسازی در سطح محل کار به گونه ای است که کارهای روزانه مدیران به تیم ها تفویض می شود و تیم ها باید علاوه بر مهارت های مورد نیاز کارها، مهارت های اضافی نیز داشته باشند. برای ایجاد این مهارت ها در تیم نیاز است که سازمان بر روی آموزش نیروی انسانی خود سرمایه گذاری کند.
توانمندسازی در سطح واحد یک سازمان به معنای مشارکت در مدیریت و اداره آن واحد از سازمان است. توانمند سازی در این سطح نیازمند ساختاری مسطح و غیر بوروکراتیک است و نیاز است یک سطح جهت ارتباط بین مدیران صف و کارکنان وجود داشته باشد. در توانمندسازی در سطح واحد کارکنان، از طریق همکاری در شکل گیری سیاست گذاری ها، بر واحد خود اثر میگذارند.
توانمندسازی در سطح سازمان، حالت گسترده توانمندسازی در سطح واحد است. در این سطح نیاز است منابع انسانی در سطح سازمان در تصمیم گیری ها و اداره سازمان مشارکت فعال داشته باشند.